Sunday, June 6, 2010

وبلاگ جديد

خوب اين اولين وبلاگ من نيست و بنابراين اولين پست ام هم نيست. بنابراين از اين پست هايي كه آي ذوق دارم و شوق دارم و هر روز و هر ثانيه مي خوام آپ كنم و خلاصه از اين لوس بازي ها خبري نيست.حالا كه به لطف!!!! دوستان مجبور شدم عليرغـــم ميل باطني ام اسباب كشي كنم مي بينم كه اين خونه خيلي از خونه قبلي مجهز تر و شيك تره.مبلمان و دكوراسيونش رو مي تونم به سليقه خودم تغيير بدم. بر خلاف خونه قبلي كه با وسايل درب و داغونش اجاره داده بودن و حتي نمي تونستم اون وسايلي كه دوست ندارم رو دور بريزم.اينجا خيلي راحت تره و به زبون ساده مشتري مداري رو بيشتر رعايت كرده.
اما طبق معمول كه ما ايرانيها هميشه نوستالژي گذشته و چيزميزاي قديمي امون رو داريم دلم واسه خونه قبلي ام تنگ ميشه. اما كاريش نميشه كرد. اونجا مثل عكسهاي قديمي توي آلبومم از خونه اي قديمي امون كه توش زندگي مي كردم شده. ديگه نمي تونم برگردم توش چون همه اتاقهاش خراب شده و در يك كلام جاي زندگي نيست.اما خاطره هاي خوبي كه از دارم هيچ وقت كمرنگ نميشه. درست مثل اين كه توي اون خونه قديمي روزهاي كودكي ام رو گذروندم و حالا اومدم توي يه خونه شيك و پيك.اما دوستاي محل قديمي ام رو بايد دعوت كنم بيان خونه نو مباركي


تمام كامنت هايي كه دوستاي خوبم برام گذاشته بودن. همه از بين رفته. به هيچكدومش دسترسي ندارم. اون كامنت دوني خودش جدا از پست ها يه دنياي ديگه بود. تنها كاري كه ميشد براش كرد اين بود كه خود پست ها رو نجات بدم كه اونم خودم نمي تونستم. مجبور شدم زحمت اش رو بندازم گردن بهرخ خانم كه با استفاده از قدرت و سرعت اينترنت استكبار جهاني اونها رو برام ذخيره كنه و بفرسته. ميدونم براي بقيه ممكنه هيچ ارزشي نداشته باشن .اما براي من خاطره هاي عزيزي رو به همراه دارن. يادمه يكي از استاداي كلاس زبانم مي گفت وقتي مطلب رو ترجمه مي كني مثل اينه كه بچه ات به دنيا اومده باشه . نسبت به اون جمله يا مطلب احساس تملك مي كني. و بهش تعصب خواهي داشت. نوشتن هم همينطوره .درسته كه ممكنه مطلبي كه آدم مي نويسه ارزش ادبي نداشته باشه. اما خود نويسنده نسبت بهش حس تملك داره. حالا وقتي وبلاگ آدم رو مي بندن مثل اينه كه بچه ات رو ازت گرفتن و يه جايي سر به نيستش كردن. درسته آدرس مزارش رو داري اما حتي نمي توني بري يه آب و گلابي روش بپاشي و گل روش بزاري
اسم اين وبلاگ و تخلص جديد رو با همفكري صميمانه بهرخ خانم نازنين اختراع كرديم. حقوق انحصاري تخلص جديد متعلق به بهي خانوم مي باشد. اسم وبلاگ هم با همياري و همفكري ايشون به ثبت رسيده كه همينجا مراتب تشكر و قدر داني از ايشون به عمل مي آيد

13 comments:

behrokh said...

voy farzaneh khanom,
azize delom.. inshalow ke mobarak bashe manzele jadid... be salamati va ba dele khosh ishalow azesh estefade koni va barat ma'mani bashe baraye peyda kardan e doostane jadid ...
behtarin ha ro barat arezoo mikonam...
hezaaaaaaar ta gol taghdim be to nazaninam
midoonam ke az tarighe in khoone ba kheli adamaye taze ashna mishi.. faghat omidvaram ke kasayi ke be khoonat sar mizanan, ensan haye sazandeyi bashan baraye to va zendegit...
boos and luv

x said...

قبولا نیست من پریروز اومدم و اولین نفر بودم به نظرم ولی هرکاری این دو روز کردم نتونستم کامنت بذارم
راستش سر در نیاوردم سند اعلامش هم تو ایمیلی که زدم هستش آبجی به خدا راست می گم ..
ولی بگذریم

اول سلام
بعد خوونه نو مبارک باشه و پایدار
:)

farbanoo said...

اول سلام به بهرخ خانوم گل گلاب
خوش اومدي خواهر
منم اميدوارم كه اين خونه به قول قديميها اومد داشته باشه و يه عالمه دوست خوب برام سوغات بياره.
ممنون كه سر زدي.
/
دوم سلام به مستر ايكس .داداش شما
بايد ببخشيد. چون من هنوز خيلي كار كردن با مديديرت اين جا رو درست بلد نبودم.
مثل اينكه كلا كامن دوني را باز نكرده بودم. وقتي ايميل شما را ديدم اومدم دوباره چك كردم و يك عالمه وقت گذاشتم تا فهميدم بايد چه كارش كنم.
.
به هر حال ممنون كه تشريف آورديد.
بفرماييد بهرخ خانوم تعارف نكنيد اين چاي زعفروني .خودتون هم كه كلوچه مسقطي هستيد ديگه .بفرماييد تعارف نكنيد. آقاي ايكس شما هم همينطور بفرماييد چاي با شيريني نارگيلي

x said...

میشه دیگه به من نگی " ایکس " آخه اون علامت " خط و نشونه "
من خودم " میر " هستم
اسمم رو که هم میدونید دیگه

farbanoo said...

وايييييييييييي خدايا. من نمي فهمم اين خط و نشون واسه چه بيچاره اي هست كه شما اينقدر سفت و سخت اصرار داريد همه جا بگيد واسش خط و نشون كشيديد.
خارج از شوخي خوب من فكر نكنم توي وبلاگ خودت بخواي به اسم خودت صدات كنن. در ضمن من از استفاده كردن از كلمه مير خيلي خوشم مياد . چون هي مير حسين مياد جلوي چشمم. پس با اجازه از اين به بعد همون مير صداتون ميكنم .
حالا مگه شما سيد هستيد كه اسمتون شده مير؟

x said...

مادرم سیده هست و لاجرم ما " میرزا " شدیم
میان " میر " من تا " میر " حسین تفاوت از زمین تا آسمان است
اون خط و نشون هم واسه تهدیدنست !!! فقط اعلام خطره که همه حواسشون جمع باشه مشکلی براشون پیش نیاد
شما خوبید خواهر من !!!راستی
سلام

behrokh said...

nik negar e aziz... nakone in khato o neshoon ha baraye man bashe ke jaye aval e shoma ro gereftam? valla bande dar in khane be dame dar ham razi hastam azizam...
fafa.. shomo khobin?

farbanoo said...

يا حسين!!!!
خدايا مگه قراره چي بشه كه حواس ملت رو اينطوري جمع خودشون مي كني/
مير جان از اين توضيحات مبسوط كلي اطلاعات كسب كرديم.
جواب بهرخ خانوم رو هم شما خودت ماشالا يه زبون چرب و نرم داري بهش اعلام كن.
اما بهرخ جونم اين حرفا چيه خواهر شما خودت صاحبخونه اي.
روي سر ما جا داري.دم در چي چيه!!

x said...

بهرخ خانوم :از قدیم و ندیم گفتن مهمون از مهمون بدش میاد و صاحب خونه از دوتاشون! ما که مشمول این قضیه نمیشیم خواهر من ! ما اینجا رو خونه خواهرمون دونسته و بی تعارف هر وقت دلمون خواست حالا هرجا که شد مهم نیست دم در باشه یا پشت بوم خراب نیشیم
اصلاً هم منظورم شما نیست ... مگه کاری کردی یا می خوای بکنی که دل نگرانی ؟
برو خوش باش
که خوش بینمت
( با اجازه صابخونه)

محمد تقی said...

سلاملیکم فرزانه خانم
تبریکات صمیمانه ما و این دست گل را پذیرا باشید
ایشالا بعدن بیشتر خدمت می رسیم :-)

Anonymous said...

سلام
:)

x said...

اون بالایی کار من بود
گل

x said...

سلامی و دگر هیچ !!!

راستی یادم رفت … فقط برزیل !!!